اجازه بده دیگه!!

لطفا بگذار لحظه ای بیشتر در کنارت باشم
کارهایی که در دست اقدام دارم
فردا به انجام خواهم رساند
دور از چهره زیبایت
قلبم آرام وقرار ندارد
و کارم رنج و تلاشی است بی پایان
در دریایی بی ساحل
امروز تابستان پشت پنجره اتاقم آمد
با همه ناله ها و زمزمه هایش
و زنبورها در بیشه ای پر گل
مشغول آمدوشد و ترانه سرایی هستند
اکنون زمان آن رسیده است که ساکت بنشینم رو به روی تو
ودر این لحظه ساکت اما سرشار
ترانه گذشت سر دهم

الهی من فدای تو

 چی کار کنم برای تو

نظرات 1 + ارسال نظر
احمد شنبه 3 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 05:18 ب.ظ http://neghab.blogsky.com

من فقط می دونم
تا شقایق هست...زندگی باید کرد
موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد